روابط تان را زیبا تر کنید

پست های روابط خوب

روابط تان را زیبا تر کنید

پست های روابط خوب

داشتن و ایجاد رابطه های بسیار خوب

  • ۰
  • ۰

تمام کردن رابطه دوستی گاهی اوقات از شروع کردن رابطه برای ما مهم تر میشود.

  شما به‌عنوان یک فرد موفق همیشه باید پیشرفت کنید تا بتوانید زندگی بهتر و لذت‌بخش‌تری را تجربه کنید و یکی از موضوعاتی که باعث پیشرفتِ ما در زندگی می‌شود، روابط دوستی‌مان است.

 

گاهی اوقات ما احساس می‌کنیم که باید کسانی را که با آن‌ها در رابطه دوستی هستیم را تغییر دهیم، هم به دلیل پیشرفت و هم به دلیل اینکه گاهی دوستان ما باعث آزار و اذیت ما می‌شوند. شاید آن‌ها به‌اندازه‌ای که شما پیشرفت می‌کنید، پیشرفت نمی‌کنند و یا نمی‌خواهند که پیشرفت کنند یا شما احساس می‌کنید دارند شمارا پایین می‌کشند.

شاید علاقه زیادی نسبت به کارهایی که آن‌ها انجام می‌دهند مانند گذشته ندارید برای مثال شاید علاقه‌ای ندارید که این‌همه در مورد ورزش صحبت کنید، از طرفی هم نمی‌خواهی دوستانتان را ناراحت کنید فقط دیگر علاقه‌ای ندارید در آن موارد صحبت کنید و یا شاید دوست دارید دوستان بهتری را پیدا کنید.

 

شاید انگیزه‌ها و اشتیاق‌های شما دیگر خیلی باهم هماهنگ نیست و شما به دنبال فرد دیگری می‌گردید که با شما هماهنگ باشد. طرز فکرتان بسیار باهم متفاوت شده است و دوست دارید به دنبال فردی بگردید که با شما شباهت‌های بیشتری را داشته باشد.

 

شاید موضوعات زندگی‌تان را دیگر نمی‌توانید با دوستان قدیمی‌تان در میان بگذارید چون شمارا درک نمی‌کنند و شاید در بعضی‌اوقات مورد تمسخر نیز قرار می‌گیرید.

 

وقتی‌ که این موارد برای شما اتفاق افتاده باشد دوستانتان را باید تغییر دهید و افراد مناسب‌تری را برای دوستی پیدا کنید.

 

 

 

 

حالا به‌جز نشانه‌هایی که در بالا گفتیم می‌خواهیم به پنج نشانه کلیدی اشاره کنیم که نشان می‌دهد دوستی شما دیگر تقریباً به پایان رسیده است و شما باید فرد یا افراد مناسب‌تری را برای دوستی انتخاب کنید.


پنج علامتی که می‌گوید رابطه دوستی شما به پایان رسیده
 

1.افزایش احساس منفی به‌جای مثبت

 

چطور رابطه دوستی را تمام کنیم؟ قطع کردن رابطه

 

شاید یکی از مهم‌ترین عوامل کلیدی که ما به دنبال ارتباط با دیگران می‌گردیم، افزایش احساس مثبت است و خیلی اوقات ما پیش دوستانمان می‌رویم تا آرامش بیشتری را داشته باشیم و یا لحظات شادتر و بهتری را تجربه کنیم.  اما اگر عکس این اتفاق بیفتد و شما هرگاه که پیش دوستتان می‌روید تازه  احساسات منفی‌تان بیشتر شود و مثلاً خشمگین‌تر و عصبانی‌تر شوید و یا احساس غم بیشتری کنید این رابطه بهتر است که به پایان برسد.

پس اگر که می‌بینید هرگاه که پیش دوستان می‌روید به‌جای اینکه شادتر و پرانرژی‌تر شوید بسیار عصبانی‌تر و غمگین می‌شوید و لحظاتی که با دوستتان هستید لحظات ناخوشایند شما هست،بهتر است که این رابطه را تمام کنید.

http://dostankhob.com/chetor-rabte-dosti-ratamam-konim

  • فرزاد خلیلیان
  • ۰
  • ۰

لوییز هی به عنوان یکی از پیشگامان در زمینه خودیاری و رشد شخصی برای مردم شناخته شده است. کتاب اول او “شفای تن” در سال 1972 به رشته تحریر درآمده است. در آن دوره نظریه رابطه میان ذهن و بدن به تازگی متداول شده بود. در سال 1988 این کتاب مجدداً مورد بازبینی قرار گرفت و گسترش یافت و لوییز هی توسط این کتاب پرفروش و اثرگذار و موفق، در 33 کشور به مردم شناخته شد و این کتاب به 25 زبان در سراسر دنیا ترجمه گردیده است.

 

لوییز هی یک سخنران انگیزشی، و نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا می باشد. وی بنیانگذار انتشارات “خانه هی” است. او چندین کتاب در زمینه نو اندیشی و خودیاری و رشد شخصی نوشته است که از جمله می توان به کتاب شفای زندگی که در سال 1984 منتشر شد، اشاره کرد.

 

در سال 1980، لوییز هی به کالیفرنیا برگشت و آنجا بود که برنامه های کارگاه هایش را روی کاغذ آورد. در سال 1984 کتاب شفای زندگی او نوشته شد. در این کتاب لوییز اعتقادات و نظریاتش را راجع به اینکه این اغلب خود ما هستیم که باعث ایجاد مشکلات عاطفی و اختلالات فیزیکی و بیماری در بدنمان می شویم و اینکه چگونه می توانیم با تغییر فکرمان زندگی بهتری برای خود بسازیم، بیان کرد.

کتاب شفای زندگی جزو پرفروش ترین کتاب ها در سراسر جهان شناخته شد.

 

در این مقاله میخواهیم نظر ایشان را در مورد روابط، بررسی کنیم و ببینیم که دیدگاه او در این مورد چگونه است؛دیدگاه جالبی است.چون می خواهیم ارتباطاتِ خود را تقویت کنیم و بدانیم که چگونه می توانیم یک ارتباط موثر برقرار کنیم، بهتر است دیدگاه بزرگان را بررسی کنیم، این دیدگاه ها، کمک های بسیار زیادی به ما خواهند کرد.با ما همراه باشید.

 

این مقاله برگرفته از کتاب - شفای زندگی - لوییز هی میباشد.

 

لوییز هی - کتاب شفای زندگی

 

 

 

همه روابط من هماهنگ اند

گوی که زندگی سراسر روابط است. با همه چیز رابطه داریم. حتى شما اکنون با این کتاب که سرگرم خواندنش هستید و با من و مفاهیم من رابطه دارید.

روابطی که با اشیاء و غذاها و وسایل حمل و نقل و مردم دارید، جملگی بازتاب رابطه یی است که با خود دارید. رابطه یی که با خود دارید به شدت تحت تأثیر روابطی است که در کودکی با بزرگسالان پیرامون خود داشتید. شیوه یی که آنها آنگاه نسبت به شما واکنش نشان می دادند - خواه مثبت و خواه منفی - معمولا همان شیوه یی است که هم اکنون نسبت به خود واکنش نشان میدهیم.

لحظه یی به واژههایی بیندیشید که به هنگام سرزنش خویش به خود میگویید.

آیا این واژه ها همان کلماتی نیستند که پدر و مادرتان به هنگام سرزنش شما به کار می بردند؟ مطمئنم که به هنگام تحسین خود نیز همان واژه ها را به کار می برید. پدر و مادرتان را ملامت نمی کنم، زیرا همه ما قربانیان قربانیان هستیم. احتمالا آنها نمی توانستند آنچه را که خود نمیدانستند به شما بیاموزند.


http://dostankhob.com/louisehay-darketab-shafayezendegi-darmored-ravabet

  • فرزاد خلیلیان
  • ۰
  • ۰

کتاب آیین دوست یابی نوشته دیل کارنگی قطعا یک کتاب شناخته شده و بسیار معروف در مورد ایجاد روابط موثر است به طور حتم کتابی است که برای همه آشناست و در حوزه دوست یابی و برقراری ارتباطات با دیگران یکی از کتاب های برتر و بسیار مشهور است.

نویسنده این کتاب دیل کارنگی است.دیل کارنگی روانشناس،سخنران،نویسنده و مربی تعلیم و تربیت آمریکایی است. او نویسنده کتابهای زیبا و پرمحتوای آیین زندگی آیین سخنرانی وآیین دوست یابی است. کتاب آیین دوستیابی اش می‌تواند شمارا در انتخاب دوست،نگه داشتن و چگونگی رفتار با او بسیار راهنمائی کند.

کتاب آیین دوست یابی نکات و مسائل بسیار مهمی را برای ما بیان میکند،نکاتی که اگر به آنها عمل کنید قطعا شما را در امر ارتباطات و خصوصا دوست یابی به یک فردِ موفق تبدیل خواهد کرد.کتاب آیین دوست یابی برای باز کردن این نکات،مثال ها و داستان های بسیار زیبا و شیرینی را می آورد که باعث میشود هم نکات کتاب بهتر درک شود و هم برای مخاطب بسیار جذاب باشد.

به شخصه خودِ من اسم این کتاب را بسیار شنیده بودم ولی آنقدرها راغب نبودم که آن را مطالعه کنم تا یک روز که فرصت آن پیش آمد و صفحاتی از آن را خواندم و بعد متوجه شدم که چه کتاب خوب و پر محتوایی است.پیشنهاد می کنم حتما این چکیده کتاب را بخوانید،مطمئن باشید نکاتِ بسیار آموزنده ای را یاد خواهید گرفت، نکاتی که شما را به موفقیت در روابط و دوست یابی و داشتن زندگی بهتر با دیگران بسیار نزدیک می کند.

در این مقاله می خواهیم خلاصه کتاب آیین دوست یابی را از دیل کارنگی با هم بررسی کنیم،با ما همراه باشید

 

 

 

بخش اول: اصول اساسی رفتار با مردم

کتاب آیین دوست یابی

 

فصل اول: اگر عسل می خواهی، به کندوی زنبور لگد نزن

من بیش از یک سوم قرن است که در این دنیا سرگردان هستم و تازه فهمیده ام مردم از صد خطایی که انجام می دهند به ندرت ممکن است یک بار خود را سرزنش کنند و مستحقِ کیفر بدانند. در سایر موارد به روش های مختلف خود را توجیه می کنند و اصلا مقصر نمی بینند. بنابراین عیب گیری و انتقاد از دیگران فایده ای ندارد، چون باعث می شود حالت دفاعی به خود بگیرند و سعی کنند عمل خود را توجیه کنند. انتقاد عمل خطرناکی است چون غرور با ارزش فرد انتقاد شونده را جریحه دار می کند و در نتیجه دلخوری پدید می آورد.

 

هر احمقی می تواند از دیگران عیب جویی کند، تهمت بزند، و شکایت کند. احمق ها جز این کاری نمی کنند. برای درک دیگران و بخشیدن لغزشهای آنان نیاز به نجابت و خویشتنداری هست. توماس کارلایل می گوید: «عظمت مردان بزرگ از طرز رفتارشان با افراد زیردست معلوم می شود.»

 به جای متهم کردن دیگران بهتر است بکوشیم آنان را بشناسیم و از دلایل رفتاری آنان باخبر شویم. این عمل سودمندتر از نکوهش و شکایت کردن از آنان است. با حس همدردی و مهربانی و رأفت با دیگران رفتار کنید و به یاد داشته باشید «شناختن همه به معنی بخشیدن همه است.» به قول دکتر جانسون:

حتی خداوند نیز به قضاوت و داوری در مورد مردم نمی پردازد، مگر پس از آن که عمر آدمی به پایان رسد.» پس چرا من و شما به چنین کاری بپردازیم؟

 

 

 

فصل دوم: راز بزرگ سلوک و معاشرت با مردم

در عالم هستی برای وادار کردن افراد به انجام کار فقط یک راه وجود دارد. آیا تاکنون به این راه اندیشیده اید؟ اگرنه، من برایتان می گویم. آن راه یا وسیله این است که باید میل به انجام آن کار را در فرد مزبور به وجود آورید. به یاد داشته باشید جز علاقه مند کردن فرد و ایجاد انگیزه در او راه دیگری وجود ندارد.

تنها راهی که به کمک آن می توانید کسی را به انجام کاری وادار کنید این است که آن چه را که می خواهد به او بدهید.

 زیگموند فروید، روانکاو معروف قرن بیستم معتقد بود: «هر چیزی که من و شما انجام میدهیم براساس دو انگیزه است: نیاز جنسی، تمایل به مهم بودن و ارزش داشتن.»

جان دیویی، یکی از معروف ترین فلاسفهی امریکا، با کمی تفاوت اظهار می دارد: «مهمترین نیاز در طبیعت بشر، آرزوی مهم بودن است. این عبارت را فراموش نکنید: «آرزوی مهم بودن.»

 چون بارها به آن رجوع خواهیم کرد. بله، همه ی آدمها دوست دارند مورد توجه قرار بگیرند و از دیگران متمایز شوند و خلاصه سری در میان سرها درآورند.

ویلیام جیمز گفت: «عمیق ترین نیرو در طبیعت و ذات بشر، عطش بی پایان او به تحسین شدن است.» او از کلمه ی خواسته، آرزو و غیره استفاده نکرد. بلکه گفت «عطش بی پایان» برای مورد ستایش قرار گرفتن.

روان شناسان عقیده دارند بعضی افراد برای ارضای حس مهم بودن چنان به عالم خیال فرو می روند که کارشان به جنون می کشد. آنها به خیالات خود پناه می برند تا چیزهایی را که در عالم واقعیت تلخ به دست نیاورده اند در آن جا کسب کنند.

کافی است به من بگویید این عطش مهم بودن و مورد تحسین قرار گرفتن را در زندگی خود چگونه ارضا می کنید تا من برایتان بگویم شما کیستید و چیستید.

همین میل و عطش برای مهم بودن است که شما را وا می دارد تا جدیدترین مد لباس ها را بپوشید، آخرین مدل ماشین را سوار شوید، درباره ی هوش و نبوغ فرزندتان به خود ببالید.

 

 

بیایید راجع به موفقیت ها و نیازهای خود کمتر بیندیشیم و بیشتر به جنبه های خوب دیگران فکر کنیم. بیایید تملق و چاپلوسی را فراموش کنیم و صادقانه به تعریف و تمجید از آنان بپردازیم. اگر از صمیم قلب دیگران را سخاوتمندانه ستایش کنیم مردم هم برای کلمات ما ارزش و احترام قائل خواهند شد و آن را همچون گوهری ناب نگه خواهند داشت و در سراسر عمرتکرار خواهند کرد.

 

 

 

فصل سوم: کسی که بتواند این کار را انجام دهد همه ی دنیا را طرفدار خود خواهد کرد! آن که قادر به انجام این کار نباشد، عابری در جاده ی تنهایی خواهد بود.

تابستان هر سال، به محض آن که فرصتی دست دهد برای صید ماهی به دریاچهی ماین می روم. برایم مانند یک عادت شده است چون آرامش روحی خوبی از این سفر به دست می آورم. من از بستنی توت فرنگی خیلی خوشم می آید ولی متوجه شده ام ماهیها کرم را خیلی دوست دارند. بنابراین هروقت به ماهیگیری می روم به آن چه خودم دوست دارم نمی اندیشم هرگز بر سر قلاب ماهی گیری خود بستنی توت فرنگی نمی زنم. بلکه یک کرم یا حشرهی کوچک را جلوی چشم ماهیها می گیرم و می گویم: «می خواهی این را بخوری؟»

چرا همواره سعی می کنیم از چیزهایی حرف بزنیم که خودمان دلمان می خواهد؟ این عملی خودخواهانه است. البته طبیعی است که شما به چیزی که نیاز دارید علاقه نشان می دهید و این علاقه هم همواره پایدار باقی می ماند. ولی باید متوجه و آگاه باشید که ممکن است دیگری به آن موضوعی که شما علاقه دارید علاقه نداشته باشد. این جاست که رفتار شما کمی خودخواهانه به نظر خواهد رسید.

 بنابراین اگر می خواهید در دل دیگران نفوذ کنید بهتر است درباره ی آن چه به آن علاقه دارند حرف بزنید و راهِ رسیدن به چیزهای مورد علاقه شان را به آنها نشان دهید.

مثلا اگر نمی خواهید پسرتان سیگار بکشد، برای او موعظه نکنید و تمایل و خواسته ی خود را برای او دیکته نکنید، بلکه برایش ثابت کنید نیکوتین سیگار او را سست می کند و او را از راهیابی به تیم بسکتبال باز می دارد یا مانع از دستیابی او به مقام قهرمانی در تنیس می شود.

متأسفانه دنیا پر از این گونه افراد حریص و طماع و کوته نظر است. به همین خاطر افراد معدودی که جور دیگری به انسانها نگاه می کنند و قبل از هر چیز سعی دارند به دیگران خدمت کنند، نفع زیادی می برند و رقیب ندارند.

 آون یانگ، اقتصاددان معروف، می گوید:

مردی که بتواند خود را جای دیگران بگذارد و عملکرد مغزی آنان را درک کند هرگز نباید راجع به آینده ی خود نگران باشد.

 

 اگر مطالعه ی این کتاب فقط این مزیت را برای شما داشته باشد که به کمک آن بتوانید مسائل را از نقطه نظر دیگران نیز بنگرید، در آن صورت می توان ادعا کرد این کتاب یکی از عوامل پیشرفت در زندگی را در اختیار شما نهاده است.

بنابراین به یاد داشته باشید: «هنگامی که می خواهید کسی را وادار به انجام کاری کنید ابتدا میل شدیدی را برای انجام آن کار در او ایجاد کنید. اگر موفق به این کار شوید محبت همه را به سوی خود جلب خواهید کرد وگرنه در جاده تنهایی گام خواهید زد.

 

 

 

بخش دوم: شش راه برای کسب محبوبیت در میان مردم

کتاب آیین دوست یابی

 

فصل اول: توصیه ای برای کسب محبوبیت

ما هرکس که باشیم، خواه امپراطور، خواه نانوایا قصاب و غیره، دوست داریم مردم، ما را مورد تمجید و تحسین قرار دهند.

اگر دلتان می خواهد در دل مردم جای بگیرید بنابراین با شور و حرارت و محبت با آنان رفتار کنید.

بنابراین اگر می خواهید مردم دوستتان بدارند، نخستین اصلی که باید از آن پیروی کنید این است که صمیمانه به آنها علاقه نشان دهید.

 

 

 

فصل دوم: روش ساده ای برای جلب دوستی

چارلز شوآب می گوید: «تبسم من یک میلیون دلار ارزش دارد.» من فکر می کنم این گفته ی او زیاد دور از حقیقت نیست. زیرا راز محبوبیت و موفقیت شوآب در زندگی نیز مرهون خونگرمی، تبسم های شیرین و سلوک او با مردم بود.

به زودی فهمیدم که وقتی به دیگران لبخند می زنم آنها نیز با روی خوش با من روبه رو می شوند. در اثرهمین تغییر رفتار درآمدم نیز افزایش یافته است. در اطاق من کارمند دیگری نیز کار می کند. آن قدر از نتایج عملکرد خود سرمست بودم که او را هم از مطلب آگاه کردم. او نیز اقرار کرد در آغاز آشنایی مرا مردی تندخو و نامطبوع یافته بود. ولی در روزهای اخیر نظرش نسبت به من کاملا تغییر یافته است. او به من گفت وقتی که تبسم می کنیم جامهی انسانیت به تن می کنیم.

تبسم در خانه خوشبختی می آورد و در تجارت حسن نیت. چون تبسم نشانه ی دوستی و رفاقت است. تبسم خستگی را از بین می برد و افراد مأیوس را امیدوار می کند. تبسم برای افراد افسرده هم چون اشعه ی آفتاب است و برای افراد غمگین و ناراحت بهترین پادزهر.

 بنابراین اگر می خواهید مردم شما را دوست بدارند و محبوب همگان باشید: لبخند بزنید!

 

 

 

فصل سوم: اگر این اصل را از یاد ببرید زیاد ضرر می کنید

درست است که حفظ کردنِ نامِ افراد وقت زیادی می گیرد ولی تاثیر بسیاری زیادی را در زندگی شما می گذارد.

به قول امرسون: «حسن معاشرت نیاز به فداکاریها و گذشتهای کوچک دارد.» بنابراین اگر می خواهید محبت مردم را به سوی خود جلب کنید این اصل را به خاطر بسپرید: «به یاد داشته باشید نام هرکس برای او مهم ترین و دلنشین ترین صداست.»

 

 

 

فصل چهارم: مهارت در سخن گفتن

شما باید دیگران را تشویق کنید تا از زندگی، کارها و موفقیت هایش برایتان سخن بگوید. به یاد داشته باشید مخاطب شما صد مرتبه بیشتر به فکر خیالات و آرزوهای خود است تا در اندیشه ی دردی که شما از دندان خود تحمل می کنید. نیازها و مشکلات خودش برایش خیلی مهم تر است تا خبر قحطی و خشکسالی در افریقا که میلیون ها نفر را از پا درآورده است.

 غده ی کوچکی روی گردنش بیشتر از دهها زلزله در سرزمینی دیگر، فکرش را به خودش مشغول می کند. بار دیگر که با کسی هم صحبت می شوید، این نکات را در ذهن خود داشته باشید. بنابراین اگر می خواهید مردم شما را دوست بدارند از این اصل پیروی کنید: شنونده ی خوبی برای حرف های آنها باشید و آنها را تشویق کنید از خودشان صحبت کنند.

 

زیگموند فروید یکی از بهترین شنونده های معاصر بود. کسی که با او ملاقات کرده بود رفتار او را چنین توصیف می کند: «چنان تأثیری بر من گذاشت که هرگز فراموش نمی کنم. چشمانی آرام و مهربان داشت. صدایش گرم و صمیمی بود. به ندرت حالات چهره اش عوض می شد. اما توجه عمیق و متمرکزی بر گفته های من داشت و حتی وقتی چیزی را به نحو بدی بیان می کردم آن را تقدیر می کرد. وقتی کسی این طوری به حرفهای آدم گوش میدهد احساس واقعأ خارق العاده ای در آدم به وجود می آید.»

 

 اگر می خواهید مردم از شما بگریزند و پشت سرتان شما را مسخره و تحقیر کنند، کافیست هرگز به حرف هایشان گوش ندهید و پیوسته از خودتان حرف بزنید. همچنین هروقت طرف مقابلتان مشغول حرف زدن است اگر فکری به مغزتان رسید فورا وسطِ حرفش بدوید و آن را بیان کنید و منتظر تمام شدنِ حرفش نشوید.سخن دیگری یاوه است چرا باید وقتِ خود را برای شنیدن آن تلف کنید!

کسی را با این خصوصیات میشناسید؟متأسفانه من به وفور چنین انسان های خودخواهی را سراغ دارم و نکته ی شگفت انگیز این است که بعضی از آنها آدم های اسم و رسم داری نیز هستند. این گونه افراد بسیار خسته کننده و ملال آور هستند و خودخواهی آنها با نوعی حس مهم بودن ترکیب شده است. آنها فقط درباره ی خودشان سخن می گویند و فقط به فکر خودشان هستند.

 

بنابراین اگر می خواهید مردم شما را دوست بدارند از این اصل پیروی کنید:

شنونده خوبی برای حرف های آنها باشید و آنها را تشویق کنید از خودشان صحبت کنند.

 

 

 

 

فصل پنجم: چگونه دیگران را علاقه مند کنید؟

هرکس روزولت را در «اویستربی» ملاقات می کرد از وسعت اطلاعات و دانش او حیرت می کرد. اگر یک گاوچران، سوارکار، سیاستمدار، نویسنده ای زبردست یا مورخ دانشمندی به ملاقات او می آمد روزولت میدانست با او چگونه صحبت کند. چگونه این کار را می کرد؟ خیلی ساده. هرگاه روزولت می فهمید چه کسی می خواهد به ملاقات او بیاید، شب قبل تا دیروقت بیدار می ماند و در مورد موضوعاتی که فکر می کرد مورد توجه مهمانش خواهد بود مطالعه می کرد. روزولت هم مثل دیگر رهبران خردمند از این نکته خبر داشت که: برای راه یافتن در قلب هرکسی، باید از مطلبی سخن گفت که مخاطب به آن علاقه مند باشد.

 

بنابراین اگر می خواهید محبت مردم را به سوی خود جلب کنید اصل زیر را رعایت کنید: با آنها درباره ی آن چه بدان علاقه مندند صحبت کنید.

 

 

 

فصل ششم: چگونه دیگران را وادار کنیم ما را دوست بدارند

در حقیقت وقتی از این قانون پیروی می کنیم تعداد بی شماری دوست پیدا می کنیم و همیشه خوش و سرحال خواهیم بود. این قانون می گوید: «همواره کاری کنید که دیگران احساس کنند آدم مهمی هستند.»

همان طور که در فصول قبل گفتیم بنا به گفته ی پروفسور جان دیویی، تمایل به مهم بودن قوی ترین انگیزه در انسان هاست.

اگر ما آن قدر تنگ نظر شویم که حاضر نباشیم گاهی اوقات بدون هیچ چشمداشتی به دیگران خوبی کنیم و آنها را شاد و دلخوش سازیم آنگاه باید برای روح خود عزاداری کنیم. چون در آن روز دیگر هیچ نشانه ای از انسانیت در وجودمان نخواهد بود.

 

پروفسور جیمز می گوید:

عمیق ترین نیاز طبیعت آدمی، مورد تحسین واقع شدن است.»

دیگران همان گونه رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند. چه وقت و چگونه؟ همیشه و همه جا.

آناتول فرانس می نویسد: «هرکس خود را محور دنیا میداند.» ملتها هم همین تصور را درباره ی خود دارند. ممکن است شما خود را از یک ژاپنی بالاتر بدانید. ولی ژاپنی ها هم ممکن است خود را برتر از شما بدانند.

بنابراین اگر می خواهید کسی شما را دوست داشته باشد:

صادقانه و صمیمانه کاری کنید احساس مهم بودن کند.

 

 

خلاصه بخش دوم

شش روش برای جلب محبت دیگران

1. صمیمانه به دیگران علاقه نشان دهید.

2.همواره تبسمی بر لب داشته باشید.

3.به یاد داشته باشید نام هر کس،شیرین ترین و مهمترین کلمه برای اوست.

4.گوش دادن به دیگران را بیاموزید و طرف مقابل را به شوق بیاورید که از خود سخن بگوید.

5.با دیگران راجع به آنچه دوست دارند،حرف بزنید.

6.صمیمانه و صادقانه کاری کنید که دیگری احساس مهم بودن کند.

 

 

 

 

بخش سوم: دوازده شیوه برای آن که دیگران را با خود همراه سازید

کتاب آیین دوست یابی

 

فصل اول: در هیچ مباحثهای توقع نداشته باشید صددرصد پیروز شوید

روزی لینکلن، رئیس جمهور امریکا، افسر جوانی را دید که با یکی از رفقایش به نزاع برخاسته بود. جلو رفت و گفت: «کسی که خواهان طی کردن پله های ترقی است فرصتی برای نزاع پیدا نمی کند. نزاع و مجادله، مرد را تندخو و آتشین مزاج و خشن بار می آورد و باعث می شود کنترل اعصابش را از دست بدهد. گاهی بهتر است حق را به طرف مقابل بدهید و بگذرید. اگر به سگ درندهای برخوردید بهتر است از جلوی راه او کنار بروید و برای عبور با او به جدال نپردازید. چون اگر به فرض بعد از گاز گرفتن سگ او را هلاک کنید بازهم جراحت ناشی از گازگرفتگی او بر بدن شما باقی می ماند.»

 بهترین راه پیروزی در مباحثه، خودداری از واردشدن در بحث است.

 

 

 

فصل دوم: شیوهی دشمن تراشی و روش جلوگیری از آن

تئودور روزولت، رئیس جمهور آمریکا، هنگامی که در کاخ سفید مستقر بود اعتراف کرد: «اگر در هفتاد و پنج درصد از کارهایم راه صحیح را طی کرده باشم می توانم خود را فرد موفقی بدانم.» وقتی یکی از شخصیت های معروف قرن بیستم چنین بگوید، من و شما چه می توانیم بگوییم؟ اگر واقعا در پنجاه و پنج درصد از اوقات مطمئن هستید که درست می گویید و حق با شماست، می توانید به وال استریت رفته و روزی یک میلیون دلار درآمد کسب کنید، کشتی تفریحی بخرید، اما اگر این قدر به خود اطمینان ندارید یعنی درصد صحت کارهایتان به پنجاه درصد هم نمی رسد پس چرا به دیگران می گویید در اشتباه هستند؟

در موقع بحث و گفتگو با دیگران هرگز سخن خود را با این جمله آغاز نکنید: «من به شما ثابت می کنم...» چون این قبیل کلمات مفهومش این است که «من از شما باهوش تَرم و عقیده ی شما را تغییر میدهم.» این در واقع نوعی دعوت به نبرد است و باعث می شود طرف مقابل هم چون دشمن در جلوی شما صف آرایی کند.

پند آن شاعر را به کار ببندید که می گفت: «طوری به دیگران بیاموزید که متوجه نشوند درسی از شما فرا گرفته اند. مطلب جدید را طوری به دیگر یادآوری کنید که انگار آن را میدانسته و فراموش کرده بوده است».

اگر بی درنگ به خطای خود اعتراف کنید هیچ گاه دچار دردسر نخواهید شد. این اعتراف باعث می شود مجادله فوراً خاتمه بگیرد و طرف را وادار می کند تا حد ممکن نسبت به شما رعایت انصاف را بکند. ضمنا این عمل شما موجب می شود او نیز به خطای خود اقرار کند.

با تهدید و تمسخر و دشنام دادن نمی توانیم دیگران را در جهت مقاصد خود تغییر دهیم.

خلاصه آن که هرگز با مخاطب خود جروبحث نکن، خواه مشتری باشد، خواه همسرت یا دشمن. به او نگو در اشتباه هستی و او را خشمگین نکن. قدری در بیان نظر خویش تدبیر داشته باش.


http://dostankhob.com/ketabe-aeen-dostyabi-daghighan-chemigoyad

  • فرزاد خلیلیان
  • ۰
  • ۰

سخنان بزرگان

سخنان بزرگان همیشه میتوانند یک الگوی بسیار عالی برای ما باشد و سخنان این عزیزان نیز مانند گوهرهای ناب گاهی میتواند زندگی ما را به کلی تغییر دهد.

یکی از راههای موفقیت و پیشرفت در حوزه های مختلف،الگو برداری از زندگی همین بزرگان است که توانسته اند در حوزه های مختلف،موفق شوند و اگر ما درست الگو برداری کنیم قطعا میتوانیم از تجربیات آنها استفاده کنیم و راحت تر و سریع تر موفق شویم.

در سخنان بسیاری از بزرگان جملات تامل برانگیز و الهام بخش بسیاری وجود دارد که گاهی میتواند سرنخ های بسیار خوبی برای ما باشد.

 

در زندگی قطعا مهم ترین سرمایه ما عُمر است و زمان همیشه در حال سپری شدن است و اگر نتوانیم به درستی از آن استفاده کنیم،شاید سرِ خود را بالا کنیم و ببینیم که دیگر فرصتی باقی نمانده و بسیاری از زمانمان را صرفِ آزمون و خطا کرده ایم تا متوجه شویم که کارِ درست چیست و چگونه باید بهترین زندگی را کرد ولی اگر کمی زیرک و باهوش باشیم میتوانیم زمانِ بسیار زیادی را با جستجو در زندگی افراد موفق و الهام گرفتن از آنها،ذخیره کنیم و راهِ درست را هرچه زودتر پیدا کنیم.

در این مقاله،ما سخنان این بزرگان و عزیزان را در 6 دسته تقسیم کردیم. 

زندگی

موفقیت

روابط

اعتماد به نفس

سخنوری و صحبت کردن

ازدواج

 

امیدوارم که از خواندن آنها لذت ببرید و بتوانید به کمک سخنان آنها،مسیر زندگی خودتان را به سمت پیشرفت و موفقیت سوق دهید.

 

 

 

 

 

سخنان بزرگان در مورد زندگی

 

سخنان بزرگان

 

هر کسی میتواند سختی را تحمل کند،اگر خواستید کسی را به صورت کامل بشناسید،به او قدرت بدهید.

- آبراهام لینکن

 

 

 

عمر محدود است، زندگی تان را آنگونه که دیگران می خواهند، سپری نکنید!

- استیو جابز

 

 

فکر می کنم که تنها شجاعتی که همیشه همه به آن نیازمندیم؛شهامت اطاعت از رؤیاها و آرمانهای شخصی مان است.

- ارفی وین فری

 

 

اگر بتوانید چیزی را با تمام وجود آرزو کنید، میتوانید آن را به دست آورید.

- زیگ زیگلار

 

 

برای ساختن فردایی که آرزویش را دارم، امروزم را چگونه می گذرانم؟

- آنتونی رابینز

 

 

چه بسیاری از ما که با آرزوهایمان زندگی نمی کنیم، چراکه با ترس و وحشتهایمان زندگی می کنیم.

- لس برون

 

 

هر چیزی را که ذهن انسان بتواند تصور کند و باور کند، می توان به دست آورد.

- ناپلئون هیل

 

 

 

بلند پروازانه آرزو کن و هنگام شکست شجاع باش

- نورمن وان

 

 

 

اگر می خواهید خود را بالا ببرید، ابتدا دیگران را بالا

برید.

- بوکر تی. واشنگتن

 

 

یک سفر هزار مایلی باید با یک گام ساده شروع شود.

- لوتزو

 

 

اگر نمی ترسیدید، چه می کردید؟

- اسپنسر جانسون

 

 

از آن دسته فرمانروایانی باشید که افرادتان با میل و رضایت خود از شما پیروی کنند،حتی اگر پست و مقام آن چنانی ندارید.

- برایان تریسی

 

 

هر کس که نمیتواند یک ساعت برای درک مفهوم حیات وقت بگذارد، به ارزش زندگی پی نخواهد برد.

- چارلز داروین

 

 

کسی که هرگز اشتباه نکرده، یعنی هرگز هیچ چیز جدیدی را امتحان نکرده است.

- آلبرت انیشتین

 

 

کلمه غیر ممکن کلمه ای است که فقط در لغتنامه احمق ها پیدا می شود.

- ناپلئون بناپارت

 

 

برای اینکه کار بزرگی انجام دهی، فقط یک مسیر وجود دارد: عاشق کاری که می کنی باش.

- استیو جابز

 

 

چیزی بیهوده تر از این نیست که کاری را بسیار توانمندانه اجرا کنیم؛

در حالی که ابدا نیازی به انجام نبوده است؟

- پیتر دراکر

 

 

زندگی بدون عشق همچون درختی است بدون شکوفه و باروبر.

- جبران خلیل جبران

 

 

زندگی خود را تبدیل به مدرسه ای برای یاد گرفتن کن.

- جان دیوئی

 

 

هدفهایتان را کوچک انتخاب نکنید. اگر به هدفهای بزرگ احساس نیاز نکنید، انسان بزرگی نخواهید شد.

- جیم ران

 

 

زندگی بدون تعادل، روابطتان را با دیگران خراب می کند، سلامتی شما را می گیرد و اعتقادات تان را سلب می کند. زندگی بدون تعادل به قیمت از دست دادن دارایی ها و در نهایت خوشبختیتان تمام می شود. پس چیزهایی در زندگی خود پیدا کنید که در همه وجوه زندگی به شما انگیزه بدهد. موفقیت تان به همین امر بستگی دارد.

- جیم ران

 

 

برای زندگی فکر کنید، اما غصه نخورید.

- دیل کارنگی

 

 

 کسی که بر ترس غلبه نکرده باشد اولین درس زندگی را نیاموخته است. - امرسون

 

 

و یک روز زندگی به روشن بینی، بهتر از صد سال عمر در تاریکی است.

- اسپارت

 

 

و انتخاب اینکه چگونه و کجا خواهید مرد، با شما نیست. شما فقط می توانید تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید زندگی کنید.

- گوته

 

 

و هر کس به اندازه حس تشخیص و وسعت محیط و روشنایی فکر خود، معمای زندگی را حل کرده است.

- کاشانی

 

 

و هنگامی که خزان زندگی من فرا رسید، می خواهم مثل درختان باروری باشم که با یک تکان میوه های لذیذ چون باران از آن می ریزد.

- بتهوون

 

 

 سراسر زندگی انسان بر روی زمین، در همین خلاصه می شود: یافتن بخش دیگر، مهم نیست که وانمود می کند در جست و جوی حکمت است یا پول و قدرت. اگر نتواند بخش دیگر خودش را بیابد، هر آنچه به دست آورد ناقص خواهد بود.

- پائولو کوئیلو

 

 

 همه آنچه درباره زندگی آموخته ام در یک کلمه خلاصه می شود: می گذرد؟

- رابرت فراست

 

 

 هر وقت می شنوم کسی با افسوس می گوید: زندگی سخت است، دلم میخواهد از او بپرسم: در مقایسه با چی؟

- سیدنی جی. هاریس

 

 

 ماموریت شما در زندگی، بی مشکل زیستن نیست، بلکه با انگیزه زیستن است.

- آندره میتوس

 

 

 

 

سخنان بزرگان در مورد موفقیت و شکست

 

سخنان بزرگان

 

من نهصد و نود و نه بار شکست نخورده ام بلکه من نهصد و نود و نه روش یاد گرفته ام که چگونه لامپ ساخته نمی شود.

- ادیسون

 

 

  همه خوشبختی ها و موفقیت هایی که به من روی آورده از درهایی وارد شده اند که آنها را به دقت بسته بودم.

- لرد بایرون

 

 

شکست خوردگان دو گروهند، آنها که اندیشیدند اما عمل نکردند. آنها که عمل کردند اما پیشاپیش فکر نکردند؟

- ناپلئون

 

فتح و ظفر به کسانی تعلق دارد که بیش از دیگران استقامت دارند.

- ناپلئون

 

مردان کامیاب غالبا از شکست، میوه پیروزی می چینند.

- گوته

 

مرد توانا با هر شکست به یکی از اسرار کامیابی پی می برد.

- دیل کارنگی

 

 

 برای موفقیت نمی توانم به شما دستورالعملی بدهم. اما اگر می خواهید، دستورالعمل شکست این است: بکوشید که همه از شما راضی باشند.

- با یار داسوب

 

 

 

و ترس و شکست برادرند.

- فلورانس کدویک

 

 

برای شکست خوردن همیشه فرصت باقی است.

- جان مورتیمر

 

 

و آنقدر شکست می خورم تا راه شکست دادن را بیاموزم.

- شکسپیر

 

 

 و همه می خواهند موفق شوند ولی همه یقین ندارند که موفق می شوند، اما آنان که به توفیق و کامیابی خود ایمان دارند پیروز هستند.

- دیل کارنگی

 

 

شکست در هیچ جا وجود ندارد مگر اینکه در درونِ خود شکست خورده باشیم.

- هانری

 

 

به خاطر داشته باشید موفقیت در واقع ثمرة قضاوت صحیح است و قضاوت صحیح ناشی از تجربه و تجربه غالبأ ثمرة قضاوت غلط است.

- آنتونی رابینزه

 

 

ما اشتباه نمی کنیم، صرفا می آموزیم.

- آن ویلسون شفه

 

 

• آنچه شما را باز می دارد، فقط و فقط خودتان هستید و این باور که نمی توانید موفق شوید.

- دنیس ویتلی

 

 

کسانی بهترین نتایج را کسب می‌کنند که از فرصت‌ها بهترین استفاده را می‌کنند.

- جان وودن

 

اگر قدرت خطرپذیری در امور معمولی را ندارید، باید خودتان را برای معمولی بودن، آماده کنید.

- جیم ران

 

 

به‌جای اینکه به‌دنبال پول و ثروت بروید علایق‌تان را دنبال کنید.

- تونی هسیه

 

 

اگر نمی‌توانید چیزی را به‌آسانی توضیح بدهید، حتما به خوبی متوجه‌اش نشده‌اید.

- آلبرت انیشتین

 

 

موفقیت مجموع تلاش‌های کوچکی است که هر روز به‌طور مداوم تکرار می‌شوند.

- رابرت کلییر

 

 

اگر می‌خواهید تغییر پایداری ایجاد کنید، به‌جای تمرکز بر روی بزرگی مشکلات‌تان، روی بزرگی خودتان تمرکز کنید!

- تی هارو اکر

 

 

افراد موفق آن چیزی را انجام می‌دهند که افراد ناموفق تمایلی به انجامش ندارند. پس آرزو نکنید که کاش راحت‌تر بود؛ آرزو کنید که شما بهتر باشید.

- جیم ران

 

 

موفقیت به این معنا نیست که هرگز اشتباه نکنید، بلکه به این معناست که هرگز یک اشتباه را دو بار مرتکب نشوید.

- جرج برنارد شاو

 

 

انگیزه همان چیزی است که باعث می‌شود شروع کنید. عادت آن چیزی است که باعث می‌شود ادامه بدهید.

- جیم ریون

 

 

به عمل راضی باشید و حرف زدن را به دیگران بسپارید.

- بالتازار

 

 

همیشه این نکته را در ذهن داشته باشید که عزمِ شما برای رسیدن به موفقیت مهم‌تر از هر چیز دیگری است.

- آبراهام لینکلن

 

 

موفقیتم را مدیون گوش سپردن به بهترین پند و بعد دور‌ی از آن و انجام کاری دقیقا برعکس هستم.

- جی کی چسترتون

 

 

 از دست دادن امیدی پوچ و محال، خود موفقیت و پیشرفتی بزرگ است.

- شکسپیر

 

 

راه موفقیت، همیشه در حال ساخت است؛ موفقیت پیش رفتن است، نه به نقطه پایان رسیدن.

- آنتونی رابینز

 

 

نخستین قانون موفقیت، تمرکز است.

- ویلیام ماتیوس

 

 

بزرگ ترین موفقیت عبارت است از اعتماد یا سازش کامل بین اشخاص صمیمی.

- رالف والدو امرسون

 

 

از موفقیت دیگران همان اندازه خوشحال باش که از موفقیت خودت خشنود می شوی.

- کریستین لارسون

 

 

اول مشورت، دوم تصمیم و سوم انتخاب سه رکن موفقیت هستند.

- لوپ دووکا

 

 

 

 

 

سخنان بزرگان در مورد روابط با دیگران

 

سخنان بزرگان

 

هر قدر به دیگران احترام بگذاریم ، به ما احترام خواهند گذاشت.

- ارد بزرگ

 

 

آنکه با آدمهای گستاخ گفتگو می کند ، دیر و یا زود به شر آنها گرفتار آید.

- ارد بزرگ

 

 

سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست .

- ارنست رنان

 

 

میهمانی های فراوان  از ارزش آدمی می کاهد ، مگر دیدار پدر و مادر .

- ارد بزرگ

 http://dostankhob.com/sokhanan-bozorgan

  • فرزاد خلیلیان
  • ۰
  • ۰

ارتباط موثر یکی از موضوعات مهم زندگی هر شخصی است و اگر ما بتوانیم ارتباطات موثر و خوبی با دیگران ایجاد کنیم به بهبود زندگی خود بسیار کمک کرده ایم و در واقع ایجاد چنین ارتباطی یکی از مهارت های مهم زندگی است.بعضی افراد بر این باور هستند که این موضوع امری ذاتی است ولی اصلا این موضوع صحیح نمی باشد و کاملا امری اکتسابی است و ما به راحتی می توانیم با رعایت نکاتی و تمرین مداوم آنها،مهارت ایجاد رابطِ موثر را یاد بگیریم.

 

شاید تا به حال برای هر کدام از ما پیش آمده باشد که در زندگی نتوانسته باشیم،رابطه موثر و خوبی را با دیگران ایجاد کنیم و از این موضوع رنج کشیده باشیم و شاید لطمه های روحی و عاطفی زیادی دیده باشیم اما ایجاد چنین رابطه ای اصلا کار سختی نیست و ما افراد زیادی را دیده ام که میتوانند خیلی راحت با دیگران ارتباط برقرار کنند و مسلماً ما هم می توانیم یکی از آنها باشیم.

برای ایجاد یک رابطه موثر نکات زیر بسیار به شما کمک میکند و اگر بتوانید این نکات را رعایت کنید،قطعا شما هم میتوانید یکی از آن افرادِ موفق باشید.

 

1.همرنگ و هم سطح شدن با دیگران

ایجاد رابطه موثر

 

هر کس دیگران را با معیارها و دیدگاههای خود قضاوت میکند.

                                                                  استر هاردینگ

                                                           

یکی از راهکارهای بسیار کاربردی که کمک بسیار زیادی در ایجاد ارتباط موثر با دیگران میکند،این است که خود را در سطح دیگران ببینیم و به شکلی خود را هم رنگ آنها کنیم.هر چقدر در سطح دیگران ظاهر شویم و به زبان قابل درک برای آنها حرف بزنیم،موفق تر خواهیم بود.

مهم نیست که این افراد که هستند و چه موقعیتی دارند فقط نکته مهم این است که با آنها هم سطح شویم.برای مثال شما نمیتوانید با فرزند چهار ساله خود به همان شکل حرف بزنید که با دوست سی ساله تان حرف میزنید.اگر میخواهید ارتباط موثری با فرزند خود داشته باشید باید با او هم سطح شوید و به گونه ای باید بچه شوید.

 

همیشه ما میتوانیم به دو روش به مخاطبان خود نگاه کنیم.

1.میتوانیم به اختلافات و تفاوت هایمان نگاه کنیم.

2.میتوانیم به نقاط مشترک و شباهت هایمان نگاه کنیم.

 

اکثر انسان ها از روش اول استفاده میکنند و دقیقا به همین دلیل است که در روابط خود موفق نیستند و نمیتوانند ارتباط موثری را برقرار کنند.

ما نقاط مشترک فراوانی با دیگران داریم و با کمی تمرین میتوانیم به راحتی آنها را پیدا کنیم و اگر ما بتوانیم نقاط مشترک خود را با دیگران ببینیم به صورت ناخودآگاه خصومت ها و مقاومت ها را از بین میبریم و با آنها دوست و هم رای میشویم.وقتی افراد با یکدیگر همسان میشوند،با هم همکاری میکنند.

این موضوع بسیار جالب و سودمند است.به تعداد کسانی که در دنیا زندگی میکنند،نگرش های متفاوتی وجود دارد.هم سو شدن با دیگران افق دید و ذهن انسان را باز میکند و کاری با شما میکند تا بتوانید موضوعات را از نقطه نظرات مختلف نگاه کنید و همکاری دیگران را جلب کنید.

 

 

2.ایمان به خود و توانایی ایجاد ارتباط موثر

2.ایمان به خود و توانایی ایجاد ارتباط موثر شما برای اینکه بتوانید یک ارتباط موثر ایجاد کنید باید به خودتان ایمان داشته باشید و ایمان داشته باشید که شما می توانید ارتباط بسیار خوبی را با دیگران برقرار کنید.اگر شما به خودتان و توانایی های تان ایمان نداشته باشید هیچ گاه نمی توانید در زندگیتان موفق شوید و دقیقاً ارتباطات نیز از این موضوع جدا نیست. بیشتر ما درست به خود و توانایی‌های خودمان ایمان نداریم و این موضوع به کودکی ما برمی‌گردد،چون هرگاه که خواستیم کاری را در کودکی انجام دهیم ما را تحقیر کردند و به ما گفتند که تو نمی توانی انجام بدهی،برای همین منظور ما به توانایی‌های خودمان شک کرده ایم. حالا زمانش رسیده که ما به خودمان ایمان پیدا کنیم و به خداوند توکل کنیم و از او درخواست کنیم تا هر روز ایمان ما را نسبت به خودمان و خودش و توانایی‌های ما بیشتر و بیشتر کند.اگر ما به توانایی ایجاد یک رابطه موثر ایمان نداشته باشیم،مدام از این موضوع فرار می کنیم و برای ما بسیار سخت است و شاید این موضوع را برای خودمان یک غول بدانیم. مطمئنم شما افرادی را دیده اید که به خود ایمان دارند و مطمئن هستند که می توانند روابط خوبی را ایجاد کنند؛چنین افرادی واقعا در داشتن روابط موثر،موفق هستند. برای اینکه بتوانید ایمان خود را تقویت کنید باید این موضوع را ابتدا از خداوند درخواست کنید و بعد این گفته را همیشه به یادِ خود بیاورید که در هر جایی که می روید به خود بگویید که من به خودم ایمان دارم و مطمئن هستم که می توانم روابط بسیار خوبی را ایجاد کنم و موفق شوم. خودتان را هیچگاه دست کم نگیرید و بدانید از افرادی که به خود ایمان دارند و روابط خیلی خوبی را می توانند ایجاد کنند،هیچ چیزی کم ندارید.آن افراد هم روزی مانند شما بودند و با تمرین توانستند این توانایی‌ها را در خود ایجاد کنند.   3. همیشه جانب طرف مقابل را داشته باشید  اکثر افرادی که در روابطِ خود بسیار ضعیف هستند،همیشه به فکر خودشان هستند و اصلاً کاری به دیگران ندارند و برایشان مهم نیست که دیگران چه چیزهایی را نیاز دارند و چه فکرهایی دارند و چه اهدافی را دنبال می کنند.خودخواهی و خودشیفتگی بیش از اندازه این افراد باعث می‌شود تا هیچگاه به فکر دیگران نباشند و فقط به فکر منافع و مقاصد خودشان باشند. اما اگر شما بخواهید یک رابطه موثر را ایجاد کنید،باید بر این موضوع احاطه داشته باشید که دیگران نیز در این رابطه مهم هستند و رابطه یعنی یک موضوع دو طرفه. اگر شما فقط به فکر خودتان باشید،کسی تمایل نخواهد داشت تا با شما رابطه برقرار کند و یا اگر رابطه برقرار میکنند دوست ندارد آن را پایدار کند. همیشه به این موضوع فکر کنید که دیگران به دنبال چه اهدافی هستند و جانب آنها را نیز در نظر بگیرید،چون شما می‌خواهید در یک موضوع دو طرف پا بگذارید و حالا می خواهید پایتان را فراتر گذاشته و یک روابط موثر داشته باشید؛پس یک نکته بسیار مهم که باعث موفقیت تان می شود،این است که به این رابطه دوطرفه نگاه کنید و ببینید که دیگران که با شما در ارتباط هستند،به چه موضوعاتی فکر می کنند و چه چیزهایی را میخواهند. اگر بتوانید موضوعات را از دیدگاه دیگران نیز نگاه کنید،در روابط تان بسیار موفق خواهید شد. من هر کسی را که در زندگی خود دیدم که فقط به فکر خودش است و اهداف خود را فقط در نظر دارد،از آن طرف در روابطش بسیار ضعیف است و کسی تمایل ندارد که با آن فرد دوستیِ صمیمی و یا یک رابطه عمیق را برقرار کند.بکوشید تا از این افراد نباشید و از خودخواهی خود کمی بگذرید و ببینید افراد نیز چه می خواهند و به چه چیزهایی فکر می کنند و در راستای افکار آنها نیز گام بردارید.  4. احترام، یکی از ستون های اصلی ارتباط موثر یکی از احساس های بسیار مهم انسان، احساس مهم بودن است و برای افراد بسیار مهم است که احساس کنند که مهم و قابل احترام هستند. آیا اگر شما به یک مهمانی بروید که افرادی در آنجا هستند و شروع کنند به شما بی احترامی و توهین کنند،آیا حاضر هستید که در آن مهمانی بمانید؟ آیا تمایل دارید با کسی که مدام به شما بی احترامی میکند و برایش بودن یا نبودن شما،اصلا مهم نیست،دوستی صمیمی و گرمی داشته باشید؟ مطمئن هستم که پاسخ شما به این دو سوال منفی است، چون در واقع هیچ کس دوست ندارد در جایی باشد که به او بی احترامی شود و یا با افرادی برود که به او بی احترامی میکنند و ارزشی برای او قائل نیستند. دقیقاً دیگران هم مثل شما هستند و دوست ندارند که به آنها بی احترامی شود،پس اگر شما می خواهید یک رابطهِ بسیار عالی را با دیگران داشته باشید،باید به آنها احترام بگذارید،باید به افکارِ آن‌ها، اهدافِ آن ها،شخصیتِ آن‌ها،احساسِ آن ها،به هر چیزی که می دانید برای آنها مهم است،احترام بگذارید. وقتی شما به دیگران احترام می گذارید،در اکثر مواقع متقابلاً احترام نیز از آنها دریافت می کنید.یعنی وقتی که به حرفهای آنها با دقت بسیار گوش می‌دهید و به آنها این احساس را می دهید که حرف های شما برای من مهم است،آنها نیز به حرف های شما با دقت زیاد گوش می‌دهند و برای شما ارزش قائل خواهند بود. به شما پیشنهاد می کنم از امروز به بعد برای دیگران بیشتر احترام قائل باشید و برای آنها ارزش قائل شوید و مطمئنم معجزه آن را در زندگی خود احساس خواهید کرد که چقدر دیگران تمایل پیدا خواهند کرد تا با شما ارتباط بیشتری برقرار کنند.  5. به جمع بودند فکر کنید،تَکرو نباشید ما انسانها،موجوداتی اجتماعی هستیم و گروه بودن و در جمع بودن ما به ما معنی می‌دهد. هیچگاه ما در واقع نمی توانیم به تنهایی موفق شویم؛اما متاسفانه خیلی اوقات ما فکر می کنیم که فقط و فقط خودمان هستیم و خودمان مهم هستیم و دیگران هیچ نقشی در زندگیِ ما ندارند و اصلا مهم نیستند. این طرز فکر ما را از داشتن روابط موثر دور می‌کند و به ما تفکر تَکروی را میدهد. در واقع ما در یک تیم بسیار بزرگ زندگی می کنیم،اگر پدر و مادر ما وجود نداشتند تا ما را به این سن برساند،هیچگاه ما نمی توانستیم به خودی خود بزرگ شویم،چه برسد به اینکه حالا فکر کنیم فقط خودمان همه کارها را انجام داده‌ایم. برای مثال در یک تیم فوتبال وقتی که کسی  گُل را میزند،آیا فقط همان شخص است که گُل را زده و بقیه افراد دیگر هیچ نقشی ندارند؟مطمئنا این طور نیست و وقتی گُلی زده شده در واقع کل تیم گُل را زدند و  پیروز شدند.اگر همان پاسکاری ها بین افراد دیگر نبود،آیا امکان داشت که آن شخص گُل را بزند؟ اگر ما تفکرِ تَکروی را داشته باشیم و فقط به خودمان فکر کنیم و احساس کنیم که خودمان فقط می‌توانیم همه کارها را انجام بدهیم،از ارتباط برقرار کردن با دیگران دوری می کنیم و می خواهیم همیشه خودمان همه کارها را انجام دهیم.ما باید دیدگاه خودمان را به سمت وحدت و گروهی بودن تغییر دهیم. از شما خواهش می کنم امروز در رابطه با این موضوع فکر کنید که اگر دیگران در زندگی ما نبودند واقعا چه اتفاقی برای ما می افتاد؟ بدون غرور به این موضوع فکر کنید تا اهمیت دیگران را در زندگی به صورت کامل متوجه شوید.   6.از ایجاد ارتباط نترسید ترسیدن همیشه یکی از موانع زندگی ما برای موفقیت و پیشرفت بوده است و در روابط نیز به همین شکل است و خیلی اوقات ما چون در کودکی کوبیده شده ایم ،از ایجاد روابط با دیگران می ترسیم. می ترسیم که مورد انتقاد قرار گیریم و یا مسخره شویم و یا کم محلی ببینیم.این ترس ها جلوی ایجاد رابطهِ جدید را می گیرد و حتی هنگامی که ما رابطه با دیگران داریم،مانع می شود تا رابطهِ موثری را با آنها ایجاد کنیم، رابطه ای که از آن کاملاً لذت ببریم. بعضی اوقات ما در یک رابطه هستیم ولی از آن شخص می ترسیم، مثلاً از دوستمان،از همسرمان،از پدر و مادرمان و گاهی اوقات از فرزندانمان نیز می ترسیم.گاهی اوقات می‌ترسیم آنها را از دست بدهیم،آنها از دستمان فرار کنند و یا دیگر به ما توجه نکنند. اگر هر گونه از این ترسها را داشته باشیم،باعث میشود تا به رابطه ما لطمه بخورد و شاید در گاهی اوقات دیگران از ما دور شوند. اگر این ترس را داشته باشیم که آنها ما را تنها بگذارند،مدام به آنها می چَسبیم و افراد از این موضوع اصلا خوششان نمی آید. شما دوست خوبم امروز به روابط خود نگاه کنید و ببینید آیا ترسی در آنها وجود دارد؟ روی این موضوع بیشتر فکر کنید؛مثلاً شاید گاهی اوقات ما به خاطر اینکه میترسیم افراد را از دست بدهیم یا می ترسیم که نقص هایی که آنها دارند را در جلوی روی خودشان بگوییم،در پشت سرشان می گوییم و بعد که آنها متوجه می شوند،بسیار ناراحت می شوند و شاید رابطه مان را از دست بدهیم. پس شما دوست خوبم سعی کن ترس هایی را که در ذهن داری شناسایی کنی و به این موضوع کاملاً فکر کنی و اگر روابطی از روی ترس داری ترس‌هایت را کاملا کنار بگذاری و خیلی خوب به روابط خود ادامه دهی.   7.سؤتفاهم پیش نیاورید،در روابط تان صادق باشید شاید این موضوع را خودتان بدانید که صداقت یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که نقش بسیار کلیدی را در روابط ما ایفا می‌کند و اگر ما به دیگران دروغ بگوییم؛رفته‌ رفته آن‌ها در برابر ما سرد می‌شوند و فردی می‌شویم که دیگر روی ما زیاد حساب باز نمی‌کنند. ما باید فرکانس صحبت‌های خودمان را با صحبت‌های خودمان تنظیم کنیم،حالا شاید بپرسید این موضوع به چه معناست؟ شاید این موضوع برایتان پیش‌آمده باشد که مثلاً مهمانی به ‌صورت سرزده به خانه شما آمده است و شما کارهای واجب دیگری نیز دارید که انجام دهید،وقتی‌ که از شما می‌پرسند آیا کاری جایی ندارید، شما پاسخ می دهید که نه اصلا کاری جایی ندارم چون می‌خواهید دل آن‌ها را نشکنید ولی در درون،در حال خوردن خودتان هستید و دعا می‌کنید آن‌ها سریع‌تر بروند تا شما بتوانید به کارهایتان برسید.این موضوع دقیقا همان است،یعنی در ذهن خودتان چیز دیگری را می‌خواهید بگویید ولی به کلام چیز دیگری را می‌گوید.  احتمالاً جریان رطب ‌خورده پیامبر اسلام را می دانید،این جریان دقیقاً همین موضوع را به ما تذکر می‌دهد.روزی مردی پسرش را به نزد پیامبر اسلام می‌برد و به پیامبر می‌گویند که پسرم زیاد رطب می‌خورد،خواهشاً به او بگویید که این کار را دیگر انجام ندهد. پیامبر به آن مرد می‌گویند پسرت را ببر و فردا بیاور و مرد نیز همین کار را می‌کند و پسرش را فردا دوباره نزد پیامبر می‌آورد. پیامبر به پسرش می‌گوید که پسرم رطب زیاد نخور و مرد از این موضوع تعجب می‌کند و از پیامبر سؤال می‌کند که چرا همان دیروز این موضوع را به او نگفتید که من نخواهم این‌ همه راه را بروم و دوباره بیایم. پیامبر به مرد می‌گویند من خودم دیروز رطب خورده بودم و نمی‌توانستم به پسرت بگویم که رطب نخورد و اگر هم می‌گفتم تأثیری در او نمی‌گذاشت.پیامبر کاملاً این موضوع را می‌دانست و این درس را می‌خواست به ما بدهد،که اگر خودتان کاری را کرده باشید و به دیگران بگویید انجام ندهند،تأثیری نخواهد داشت،چون فرکانس و ارتعاش حرف زدن شما با حرف زدن شما تضاد دارد و اولین چیزی که ذهن ما دریافت می‌کند فرکانس و ارتعاش فرد است. اگر در صحبت‌هایتان  باکسانی که در آن‌ها در رابطه هستید این موضوع را رعایت نکنید،باعث سؤتفاهم می‌شود و در رابطهِ شما اختلال ایجاد می‌کند،پس سعی کنید همیشه باصداقت با دیگران صحبت کنید تا جلوی این سؤتفاهم‌ ها را بگیرید.  8.انعطاف و نداشتن تعصب  وقتی که موضوعِ رابطه پیش می آید،یعنی وارد شدن به یک موضوع دو طرفه؛یعنی دو نفر و یا چند نفر و چند طرز فکر متفاوت. خیلی اوقات ما با دیگران سر افکارمان بحث می کنیم یا می‌خواهیم طرز فکر خودمان را به دیگران تحمیل کنیم،اگر که چنین باشیم نمی توانیم رابطهِ موثری را با دیگران ایجاد کنید.ما باید بتوانیم طرز فکر و رفتار دیگران را همانطور که هستند،بپذیریم و در این موضوعات،تعصبی نداشته باشیم.تعصب داشتن به این معناست که فقط و فقط طرز فکر خود من مهم است و هیچ چیز دیگری وجود ندارد که بهتر از آن باشد.افراد متعصب انعطافی ندارند،اگر ما بیش از اندازه در روابطمان خشک باشیم و انعطاف‌پذیر نباشیم،خیلی از روابطمان را از دست می‌دهیم. شما باید به گونه ای باشید که نسبت به هر کس انعطاف داشته باشید و در همان سطح به توانید بالا و پایین شوید. مثلاً اگر که با دوستِ تان و یا همسرتان سر یک موضوع به اختلاف نظر رسیدید،باید خیلی منطقی و خوب با او صحبت کنید و اگر حرف منطقی را به شما گفت،کاملا بپذیرید و به این شکل نباشید که فقط حرفِ شما درست باشد و حرف دیگری را نپذیرید؛یا اگر همکارتان پیشنهادی داد که دیدید برای زندگی تان خیلی مفید است کاملاً از او بپذیرید و به همان شکل رفتار کنید. یادتان باشد اگثر افراد از آدم هایی که بیش از اندازه خشک و مُتعصب هستند و هیچ حرف دیگری را نمی پذیرند،خوششان نمی آید.  9.با هر کسی هر طور راحت هست،ارتباط برقرار کنید شما باید افرادی که با شما در ارتباط هستند را بشناسید و متوجه شوید که هر کدام از آنها چگونه راحت تر هستند که با شما ارتباط برقرار کنند.مثلاً بعضی ها فقط دوست دارند که با شما دوستِ تلفنی باشد و با شما بیشتر راحت‌ترند که تلفنی ارتباط برقرار کنند و یا بعضی افراد هستند که فقط دوست دارند در شبکه های اجتماعی با شما دوست و همراه باشند و یا شاید بعضی افراد هستند که دوست دارند ارتباط حضوری با آنها داشته باشیم.  کاری که شما باید انجام دهید این است که متوجه شوید،افرادی که با شما در ارتباط هستند،هرکدامشان با چه روشی راحت ترند.مثلاً شاید دوستِ شما دوست نداشته باشد که شما هر روز به ملاقات حضوری او بروید و شاید با این کار،بیش از اندازه وقتی او را می گیرید؛پس شما هم باید بدانید که چگونه راحت‌تر است و همانطور رفتار کنید.شاید او راحت باشد که فقط هفته ای یکبار با شما ملاقات حضوری داشته باشد. بعضی افراد هم هستند که دوست دارند هر روز با شما ملاقات حضوری داشته باشد و شما هرچقدر آنها را بیشتر ببینید،آنها خوشحال تر می شود.  سعی کنید متوجه شوید که افرادی که در رابطه با شما هستند،با چه روشی راحت تر اند و با همان روش با آنها برخورد و ارتباط برقرار کنید.  10.گوش دادن برای یک رابطهِ موثر،نیاز است شاید این موضوع یکی از سخت ترین کارهایی باشد که ما لازم است برای یک رابطه موثر انجام دهیم،چون ما هیچ گاه یاد نگرفته ایم که گوش کنیم و بیشتر می خواستیم حرف خودمان را بزنیم و یا شاید درست گوش کردن هیچ گاه جزؤ آموزش هایی که به ما داده اند،نبوده است ولی خوب موضوعی است که بسیار در روابط ما تاثیر می گذارد و کاری با ما می کند که فرد بسیار محبوبی شویم. افراد از اینکه به آنها گوش و توجه کنید بسیار خوشحال و راضی می شوند و دوست خواهند داشت زمانِ شان را با شما سپری کنند. گوش دادن به افراد، حسِ مهم و ارزشمند بودن را در آنها بیدار می‌کند و کاری می‌کند که آنها فکر کنند،فرد مهمی هستند و اگر شما این احساسِ مهم بودن را به آنها بدهید،شخص مهمی در زندگی آنها می شوید و در رابطهِ شما بسیار تاثیرِ مثبت میگذارد. سعی کنید وقتی کسی دارد با شما گفت و گو می کند،به چشم های او نگاه کنید و تمام توجه و تمرکز خود را به حرف های او نشان دهید.هیچگاه وقتی دارد صحبت میکند،حرف او را قطع نکنید؛مگر اینکه بخواهید حرف‌های او را تایید کنید و یا کلمه ای را که به ذهنشان نمی رسد،به آنها بگویید. اکثر افراد از اینکه حرفشان را قطع کنیم و خودمان شروع به صحبت کردن کنیم،بسیار بَدشان می آید و بی احترامی و ارزش قائل نبودن برای افراد است.  11.پیش داوری و قضاوت نکنید قضاوت نکردن در رابطه با افراد ‌می تواند بسیار به ما کمک کند تا یک رابطه موثر را داشته باشیم.خیلی اوقات ما با پیش داوری ها و قضاوت های ذهنیِ اشتباهی که برای خود می‌کنیم،باعث می شویم به رابطه ما لطمه بخورد؛شاید برای شما اتفاق افتاده باشد که مثلاً به دوستِ تان زنگ میزنید و می‌بینید که گوشی را جواب نمی دهد،سریعاً ذهن ما به ما میگوید: نکنند دیگر با ما قهر کرده است؟ نکند از عَمد گوشی را جواب نمی دهد؟ نکند می‌خواهد رابطه دوستی را با ما قطع کند؟ و یا شاید هزار پیش داوری اشتباه و منفیِ دیگر.وقتی حقیقت را متوجه می‌شویم می‌بینیم که دوستمان گوشی را در خانه جا گذاشته است و نمی توانسته جواب بدهد و هیچ دلیل دیگری هم نداشته. خیلی اوقات این پیش داوری ها باعث می‌شود تا دیدگاه ما نسبت به رابطهِ مان منفی شو دو یا شاید با دیگران برخورد منفی کنیم.مثلاً در همان مثال که دوستمان گوشی موبایل اش را جواب نداده،وقتی که این فکرهای منفی را پیشِ خودمان می کنیم،از لحاظ ذهنی و روانی به هم می ریزیم و وقتی دوستِمان با ما تماس گرفت،با او به صورت بسیار بدی صحبت و برخورد میکنیم و شاکی می شویم که چرا گوشی ات را جواب نداده ای. این پیش داوری ها باعث می شود که لطمه‌های کوچکی به رابطه ما بخورد و شاید بعضی اوقات رابطه ما سر هم این موضوعات به هم بخورد. گاهی اوقات هم ما در رابطه با دوستانمان قضاوت میکنیم و زندگیِ آنها را مورد بررسی قرار می‌دهیم وعیب هایی که آنها دارند را پشت سر آنها به دیگران می گوییم ولی هیچگاه این فکر را نمی کنیم که اگر خود ما در شرایطِ زندگی آنها بودیم شاید عیب های بیشتر را داشتیم و اشتباهات بیشتری را انجام می دادیم. اگر شما در رابطهِ با دوستانِ تان قضاوت و پیش داوری می کنید، خودتان را جای آنها بگذارید و ببینید آیا اگر شما هم در شرایط آنها بودید،همین اشتباهات را نمی کردید؟  12.موقعیت را بشناسید شما باید از لحاظ اینکه چه حرف و چه رفتاری را در چه موقعی انجام دهید،خیلی موقعیت شناس باشید و بدانید چه رفتاری را و یا چه حرفی را در جای خودش انجام و یا بزنید.مثلاً شما باید به موقع خودش شوخی و مِزاح را داشته باشید و در موقعیت های حساس و جدی نیز، کاملا جدی شوید. در زندگی خود باید تعادل را رعایت کنید اگر بیش از اندازه جدی باشید،زندگی بر شما سخت می گذرد و اگر هم همیشه به شوخی و مزاح باشید،شاید زندگی تان به پیشرفت و تعالی نرود. برای مثال اگر دوستِ تان با شما می‌خواهد در رابطهِ با یک موضوعِ کاری صحبت کند،اگر همه اش را به شوخی و مزاح بگذرانید نوعی بی احترامی به او کرده اید و شما باید موقعیت را بشناسید که چه موقعی شوخی کنید و چه موقعی جدی باشید.  13.تا میتوانید دیگران را نصیحت نکنید آیا خود شما از فردی که مدام عیب های شما را به شما بگوید و شما را نصیحت کند و خودش را اصطلاحاً علامهِ دهر بداند،خوشتان می آید؟ مطمئن هستند که اینطور نیست،هیچ کدام از ما خوشِمان نمی آید که کسی مدام ما را پند و نصیحت بگوید و اصطلاحاً بخواهد راهِ ما را درست کند وعیب های ما را به ما بگوید؛پس شما هم باید همینطور باشید و سعی کنید دیگران را نصیحت نکنید.وقتی که دیگران را نصیحت می کنیم،ناخودآگاه این احساس را به آنها می‌دهیم که من از تو برتر هستم و به خاطر همین،دارم عیب هایِ تو را می گویم. هیچگاه دیگران دوست ندارند که کوبیده شوند و ما با نصیحت کردنِ دیگران،این احساس را به آنها می‌دهیم. افرادی که بسیار بزرگ هستند و به بلوغ فکری رسیده اند،هیچگاه دیگران را نصیحت نمی‌کنند و سعی می کنند خودشان را هر روز بهبود دهند وعیب هایِ خودشان را رفع کنند، پس اگر شما هم میخواهید فرد بزرگی باشید،سعی کنید دیگران را نصیحت نکنید. اگر می خواهید فرد تاثیرگذاری باشید سعی کنید عیب هایِ خودتان را برطرف کنید و دیگران به این موضوع ها نگاه خواهند کرد و کم‌ کم روی افراد دیگر نیز تاثیر خواهید گذاشت و آنها از شما تاثیر می گیرند.  14.دیگران را درک کنید افراد همیشه به دنبال کسانی هستند که درکِ بسیار بالایی داشته باشند و در موقعیت های خاص بتوانند شرایط آنها را درک کنند. اما به راستی در کردن به چه معناست؟ درک کردن یعنی اینکه ما بتوانیم خودمان را در شرایط و موقعیت فرد مقابل بگذاریم و حس و حالی که در آن موقعیت دارد را متوجه شویم.برای مثال شاید شما از دوستِ تان کمکی را بخواهید و درخواستی را داشته باشید؛مثلاً از او بخواهید تا به کمکِ شما بیاید ولی دوست شما،قرار کاری را از قبل تنظیم کرده است و باید به سر آن قرار برود و خوب به درخواست شما جوابِ رَد می دهد.اگر شما در این موقعیت نتوانید شرایط دوستِ تان را درک کنید،از او ناراحت می شوید ولی اگر واقعا خودتان را به جای او بگذارید و ببینید که قرارِ کاری،بسیار مهمتر است و اگر خود شما هم به جای او بودید،همین کار را می کردید؛اصطلاحات آن فرد را درک کرده اید.چون خودتان را در شرایط آن فرض کرده اید و دیده اید که این قرار کاری،بسیار مهم و سرنوشت ساز است و شما که احتیاج به کمک دارید شاید از کس دیگری می توانید آن کمک را درخواست کنید. افرادی که قادر هستند خودشان را در شرایط دیگران بگذارند و آنها را درک کنند،دارای محبوبیت بسیار بالایی هستند و افرادِ زیادی تمایل دارند که با آنها رابطه برقرار کنند؛پس اگر به دنبالِ داشتن روابط موثر هستید،سعی کنید آستانه درکِ تان را بالا ببرید و بتوانید خودتان را در شرایط دیگران بگذارید.  15.بر سر قول هایتان بمانید یکی از فاکتورهای دیگری که باید برای پیدا کردن یک رابطه موثر در خود ایجاد کنید،متعهد بودن است. شما باید حرف‌هایی که می‌زنید با عمل هایتان یکی باشد و اگر قول و تعهدی به کسی می دهید،سر قول و تعهد تان باشید.اگر سر قول خود نباشید،آرام آرام دیگران کمتر روی شما حساب باز می‌کنند. سعی کنید اگر با دیگران قراری را می گذارید،سر وقت بروید چون نوعی بی احترامی به دیگران می شود.اگر شما سر وقت نروید این را به آنها نشان می دهد که شما برای وقت و زمان دیگران هیچ ارزشی قائل نیستید و اگر دیگران چنین احساسی را بکند،یعنی احساس بی احترامی،نسبت به رابطه با شما سرد میشوند.چون  همانطور که گفتیم احترام گذاشتن به دیگران یکی از پایه‌های اصلی ایجاد روابط موثر است. اگر تعهدی را به دیگران می دهید،سعی کنید بر تعهد خود پایدار باشید و نسبت به تعهد خود احساس مسئولیت کنید.افراد برای اشخاصی که روی قول ها و تعهد های خود هستند پایدار هستند،بسیار ارزش قائل اند و تمایل زیادی دارند تا با آنها رابطه داشته باشند.  16.تایید و توجه به دیگران یکی از نیازهای افراد،نیاز به جلب توجه می باشد و اگر شما بتوانید خوب به دیگران توجه کنید،می‌توانید روابط موثر بسیار زیادی را ایجاد کنید. آیا خود شما افرادی را که به شما هیچ  توجهی نمی کنند را دوست دارید؟ مطمئن هستم که شما هم افرادی که به شما توجهی ندارند را دوست ندارید،پس دیگران هم به همین شکل هستند و دوست دارند که به آنها توجه شود. بعضی از افراد هزینه‌های بسیار زیادی را می کنند فقط به خاطر اینکه توجه دیگران را بِخَرند.برای مثال ماشین های گران قیمت می خرند و یا گوشی ها و ساعت هایی که شاید اصلا نیازی نداشته باشند،یا زیور آلاتی را می خرند و هزینه هایی برای آنها می کنند،فقط به خاطر اینکه بتوانند جلب توجه کنند. این موضوع در کودکان و در افراد کم سن و سال بیشتر است؛به گونه ای که خیلی از کودکانِ ما فقط به توجه،زنده هستند و اگر به آنها توجه نکنیم،افسرده و سرخورده میشوند. موضوع دیگری که در انسان ها بسیار مهم است،تایید شدن است. خیلی از افراد حاضر هستند هر کاری را انجام دهند تا فقط دیگران آنها را تایید کنند و یا مبنای زندگیشان را بر اساس تاییدِ دیگران می چینند. شاید چنین افرادی را دیده باشید که فقط و فقط نگران حرف مردم هستند و هر کاری را انجام می دهند،تا دیگران آنها را تایید کنند. نیاز به جلب توجه کردن و تایید کردن در دیگران یک طِیف دارد و در افرادی بیشتر است و در افرادی کمتر.شما می توانید با توجه و تایید کردن دیگران،رابطه موثرتری را با آنها ایجاد کنید.خواهش می کنم به این موضوع کاملاً فکر کنید و ببینید که افراد در چه جاهایی می خواهند جلب توجه کنند و یا تایید دیگران را داشته باشند. البته بعضی افراد که بسیار باهوشند این موضوع را می دانند و اگر شما به صورت دروغین آنها را تایید کنید،این موضوع را متوجه می شوند و می فهمند که دارید الکی آنها را تایید میکنید. پس باید مراقب چنین افرادی باشید و در جاهایی هم با آنها موافق نباشید،تا این موضوع را به آنها بفهمانید که شما در جاهای هم آن ها را تایید نمی کنید و در واقع باید به صورت هوشمندانه آنها را تایید کنید. ولی در داشتن ارتباط خوب با دیگران،توجه کردن و تایید کردن آنها بسیا
 

شما برای اینکه بتوانید یک ارتباط موثر ایجاد کنید باید به خودتان ایمان داشته باشید و ایمان داشته باشید که شما می توانید ارتباط بسیار خوبی را با دیگران برقرار کنید.اگر شما به خودتان و توانایی های تان ایمان نداشته باشید هیچ گاه نمی توانید در زندگیتان موفق شوید و دقیقاً ارتباطات نیز از این موضوع جدا نیست.
بیشتر ما درست به خود و توانایی‌های خودمان ایمان نداریم و این موضوع به کودکی ما برمی‌گردد،چون هرگاه که خواستیم کاری را در کودکی انجام دهیم ما را تحقیر کردند و به ما گفتند که تو نمی توانی انجام بدهی،برای همین منظور ما به توانایی‌های خودمان شک کرده ایم.
حالا زمانش رسیده که ما به خودمان ایمان پیدا کنیم و به خداوند توکل کنیم و از او درخواست کنیم تا هر روز ایمان ما را نسبت به خودمان و خودش و توانایی‌های ما بیشتر و بیشتر کند.اگر ما به توانایی ایجاد یک رابطه موثر ایمان نداشته باشیم،مدام از این موضوع فرار می کنیم و برای ما بسیار سخت است و شاید این موضوع را برای خودمان یک غول بدانیم.
مطمئنم شما افرادی را دیده اید که به خود ایمان دارند و مطمئن هستند که می توانند روابط خوبی را ایجاد کنند؛چنین افرادی واقعا در داشتن روابط موثر،موفق هستند.
برای اینکه بتوانید ایمان خود را تقویت کنید باید این موضوع را ابتدا از خداوند درخواست کنید و بعد این گفته را همیشه به یادِ خود بیاورید که در هر جایی که می روید به خود بگویید که من به خودم ایمان دارم و مطمئن هستم که می توانم روابط بسیار خوبی را ایجاد کنم و موفق شوم.
خودتان را هیچگاه دست کم نگیرید و بدانید از افرادی که به خود ایمان دارند و روابط خیلی خوبی را می توانند ایجاد کنند،هیچ چیزی کم ندارید.آن افراد هم روزی مانند شما بودند و با تمرین توانستند این توانایی‌ها را در خود ایجاد کنند.


http://dostankhob.com/chegone-yek-ertebat-moaser-eijad-konim

  • فرزاد خلیلیان
  • ۰
  • ۰

پیدا کردن دوستانِ خوب یکی از دغدغه های بسیاری از ما میباشد و شاید ما بر این اعتقاد باشیم که پیدا کردن و داشتندوستان خوب یک موضوع ذاتی است ولی باید بگویم که اصلا چنین نیست و این موضوع کاملا اکتسابی است و با رعایت یک سری اصول و نکات کاملا دست یافتنی میباشد.روابط ما میتواند هر روز زیباتر شود و میتوانیم هر روز محبوب تر شویم اگر این نکات را در نظر بگیریم و عملی کنیم ولی واقعا این نکات چیست و شاید سوال خود شما هم همین باشد که واقعا باید چطور دوست خوب پیدا کرد؟

 

چطور دوست خوب پیدا کنیم؟؟

داشتن دوست خوب به چند فاکتور نیازمند است که اگر آنها را رعایت کنید،قطعا دوستان خوب به سمت شما سرازیر میشوند و دیگر حتی نیاز نیست که به دنبال آنها بگردید.

1.اشتیاق برای داشتن دوست

اشتیاق نشان دادن در هر موضوعی یکی از فاکتورهای اصلی رسیدن است یعنی شما برای رسیدن به هر هدفی نیازمند هستید تا به هدف و خواسته خود اشتیاق نشان دهید.اشتیاق نشان دادن مانند سوخت خودرو میماند و باعث میشود تا هدفتان به سمت شما بیاید و به اصطلاح شما را با خواسته تان هم سو و هم فرکانس میکند.هر کسی که به هر هدفی رسیده است نسبت به آن هدف اشتیاق داشته و هر چقدر اشتیاق شما نسبت به رسیدن به هدفتان سوزان تر و بیشتر باشد،سریع تر به هدفتان خواهید رسید.

پس اگر میخواهید دوستان خوبی را داشته باشید،باید اشتیاق آن را در درونتان بیشتر کنید و با تمام وجود بخواهید،با تمام وجود.

اشتیاق حسی درونی است و اشتیاقی قوی است که اگر ایجاد از درون وجودتان آن را حس خواهید کرد و هنگامی که این حس را دارید،ناخودآگاه خنده بر لبانتان می آید و بسیار مسرور میشوید.

 

پیدا کردن دوست

 

2.داشتن باورهای درست در مورد رابطه دوستی

به گفته بسیاری از مدرسان،باورها اصلی ترین مطلبی است که زندگی هر کدام از ما را شکل میدهد و با تغییر دادن و همسو کردن آنها با خواسته هایمان به راحتی میتوانیم کاری کنیم تا به آنها برسیم یعنی اگر شما عاشق این هستید که دوستان خوبی داشته باشید ولی باور شما بر این است که دوست خوب برای من پیدا نمیشود،باور شما با خواسته شما در تضاد است و در این صورت به آن نمیرسید.

باورهای ما در کودکی بیشترین شکل را میگرید و عوامل زیادی روی آن تاثیر میگذارد که از جمله بزرگترین آنها خانواده ماست.ما از والدین مان بسیار زیاد تاثیر میگیرم و برای مثال اگر شما در خانواده مسلمان به دنیا آمده باشید احتمال زیاد مسلمان شده اید و اگر در خانواده مسیحی به دنیا آمده باشید،مسیحی شده اید.این نمونه ای بارز از شکل گرفتن باورهای ماست.

برای اینکه بتوانید دوستان زیادی پیدا کنید،باید بتوانید باورهای مناسبی را در ذهن خود شکل دهید و باورهایی که در تضاد با پیدا کردن دوست در ذهنتان است را تغییر دهید.

یکی از مهمترین باور ها در این خصوص این است که اصلا آیا میتوان دوست خوب داشت؟

اگر شما بر این اعتقاد باشید که نمیتوانید دوستان خوبی داشته باشید؛همین اتفاق برایتان خواهد افتاد و همین موضوع به عنوان یک باور ذهنی،میتواند جلوی شما را برای پیدا کردن دوست بگیرد.

 

پیدا کردن دوست

3.بدانید که دیگران فقط به فکر خودشان هستند

اکثر افراد خودشیفته اند و فقط به فکر خودشان هستند.این اصلی بسیار بزرگ و مهم است.شما نباید در رابطه دوستی فقط به فکر خودتان باشید و فکر منفعت خود باشید.باید حتما جانب بقیه را هم در نظر بگیرید.اگر میخواهید دوستان زیادی را پیدا کنید باید به فکر آنها باشید و ببینید که آنها با فکر چه موضوعاتی هستند و موضوعات را از نقطه نظر آنها بررسی کنید.

این را بدانید که دیگران تشنه محبت و توجه شما هستند و اگر به آنها توجه کنید و آنها را تحسین کنید،قطعا خواهید توانست دوستان بسیار خوبی را در کنار خود داشته باشید و آنها هم از اینکه با شما باشند لذت خواهند برد.پس برای اینکه بتوانید رابطه خوبی با دیگران برقرار کنید ابتدا به فکر سود بردن نباشید،اگر به فکر سود بردن نباشید و بتوانید به آنها کمک کنید خود آنها پیشنهاد به شما خواهند داد و کم کم خواهید دید که رابطهِ دوستیِ صمیمی بین شما پیدا شده است.

 

پیدا کردن دوست

4.دیگران را بپذیرید
خیلی اوقات ما آنقدر خودشیفته هستیم که نمی توانیم کسی را در کنار خود بپذیریم.برای اینکه بتوانیم دوستان زیادی را پیدا کنیم باید از خودشیفتگی خود رها شویم و بتوانیم دیگران را بپذیریم و آنها را از صمیم قلب دوست داشته باشیم.ما در یک وحدت کامل زندگی می کنیم و نمی‌توانیم به‌صورت تکی و به صورت فردی کارهای خود را پیش ببرید،بلکه نیاز داریم که دیگران را بپذیریم و با آنها مدارا کنیم.شما باید پذیرش خود را بالا ببرید و افراد را همانطور که هستند بپذیرید. خیلی اوقات ما نمی توانیم افراد را تغییر دهیم،پس باید به دنبال نکات مشترکی بگردیم و اگر نکاتی دارند که ما دوست نداریم آنها را همانطور که هستند بپذیرید.
یاد دارم یکی از فامیلهای ما آنقدر خودشیفته بود و نمی‌توانست افراد را بپذیرد که هیچگاه دوستی در کنار خود نداشت.وقتی که باهم زندگی او را بررسی کردیم متوجه شدیم که او نمی‌تواند افراد را بپذیرد و توقع دارد که افراد ویژگی‌های بسیار خاصی داشته باشند و همیشه به فکر او باشند.
اگر نمی‌توانید دیگران را بپذیرید نگاهی به زندگی و شخصیت خودتان بیندازید و ببینید آیا همه ویژگی‌های شما کامل است و هیچ اشتباه و نقصی ندارید؛اگر اینطور هستید توقع داشته باشید از دیگران هم همینطور باشند. ولی مطمئنم هیچ کدام از ما کامل نیستیم و اشتباهاتی را داریم پس باید توقع داشته باشیم که دیگران هم همینطور باشند و گاهی اشتباهاتی را داشته باشند و از همه نظر تکمیلِ تکمیل نباشند.
پس شما هم پذیرش خود را بالا ببرید و  و سعی کنید آنها را همانطور که هستند صادقانه و با خلوص نیت دوست داشته باشید.

 

پیدا کردن دوست

5.بر فرضیات و افکار منفی خود غلبه کنید
یکی دیگر از نکاتی که به شما کمک بسیار زیادی می کند تا دوست خوب پیدا کنید این است که بر فرضیات و افکار منفی خود غلبه کنید،حال این به چه معناست؟به این معنا است که شما سوءظن و افکار منفی نسبت به دیگران نداشته باشید.شاید شما در خانواده و یا محله ای بزرگ شده اید که افراد منفی نگر و یا افراد دروغگو زیاد در اطرافتان بوده است،به همین شکل شما باور کرده اید که همه افراد افراد بدی هستند و قابل اعتماد نیستند و شما نمی توانید این افراد را برای دوستی و رابطه پایدار انتخاب کنید.برای مثال دوستان پدرش شما افرادی بودند که سر او را کلاه گذاشته اند و او از این مطلب بسیار ناراحت شده است و بارها در خانه و خانواده گفته است و این تکرار مداوم این باور را در شما ایجاد کرده است که افراد قابل اعتماد نیستند؛پس حالا هرگاه شما می‌خواهید با کسی دوست شوید سریعا این فکر  به ذهن شما خطور می کند که افراد قابل اعتماد نیستند و یاد داری که پدرم هم همینطور بود،یادت هست فلان شخص چه بلایی به سر پدر آورد و سر او را کلاه گذاشت.
شاید فردی که میخواهید با رابطه دوستی ایجاد کنید و بسیار عالی باشد ولی چون ذهن شما در کودکی اینگونه برنامه‌ریزی شده است نمی گذارد که شما با فرد جدیدی دوست شوید.این افکار جلوی  پیدا کردن دوستان جدید را برای شما می گیرد و مدام که به رابطه دوستی فکر می کنید،حس بسیار بدی را در شما ایجاد خواهد کرد.
یاد دارم دوستی را داشتم که از همین افکار را داشت و مدام افراد بسیار بدی در سر راه او سبز می شدند و همیشه به من توصیه می‌کرد که انسانها بسیار بد شده اند و آدم خوب در این دوران دیگر پیدا نمی‌شود و دوستان و روابط خوب فقط مختص قدیم ها بود. در این دوران دیگر کسی به کسی رحم ندارد و انسانیت ها تمام شده است.او همیشه در روابط بسیار ضعیف بود و سخت می توانست دوست جدیدی پیدا کند.و اگر هم پیدا می کرد حتماً به نحوی آن اشخاص  به او ضربه می زدند و دیگر به این موضوع کاملاً ایمان داشت.
اگر شما چنین هستید باید باور خود را نسبت به رابطه دوستی و افراد تغییر دهید و به این موضوع ایمان داشته باشید که همیشه افراد بسیار خوبی در مسیر شما قرار خواهند گرفت و به شما کمک خواهند کرد و یک رابطه دوستی بسیار قشنگی را با هم خواهید داشت.شما برای تقویت این باور در خود هر روز باید بارها و بارها این موضوع را در ذهن خود تکرار کنید که افراد بسیار خوبی در جهان وجود دارند و شما می توانید آنها را در زندگی خود ببینید.شاید پذیرش این موضوع در ابتدای کار برای شما بسیار سخت باشد ولی آرام آرام باید باور خود را تغییر دهید،اگر آن را تغییر ندهید هیچگاه نمی توانید دوست خوبی پیدا کنید.

پیدا کردن دوست


6.به دیگران علاقه مند شوید
ما باید افراد را عاشقانه و از صمیم قلب دوست داشته باشیم تا بتوانیم یک رابطه دوستی بسیار خوب را با آنها ایجاد کنیم.اگر احساس خوبی نسبت به دیگران نداشته باشیم به این دلیل است که دیدگاه ما نسبت به آنها اشتباه است و شاید لازم باشد دیدگاه خود را تغییر دهیم و جور دیگری به آنها نگاه کنیم.در قران گفته شده که هرجا را که نگاه می‌کنید تجلی و پرتو خداوند است:


وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (115)
مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر سو روکنید، آنجا روى خداست(تجلی خداوند)، همانا خداوند (به همه جا) محیط و (به هر چیز) داناست.


حتی شاعر نیز در این موضوع شعری را گفته است:


به صحرا بنگرم صحرا تو بینُم
                                 به دریا بنگرم دریا تو بینُم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
                                 نشان روی زیبای تو بینُم


پس افرادی را که ما در اطرافمان می‌بینیم نیز از این قاعده و قانون مستثنا نیستند و همانطور که در آیه شریفه بالا می بینید کلمه - فانما - به کار برده شده که به معنی قطعا و یقینا است؛یعنی به  طور حتمی دیگران نیز هرکدام آیینه و نقشی از خداوند بزرگ اند پس ما باید با احترام با آنها برخورد کنیم،اگر شما بتوانید به چنین دیدگاهی تجهیز شوید با عشق و علاقه بسیار دیگران را دوست خواهید داشت و خواهش می کنم از شما دوست عزیز در مورد این موضوع و این دیدگاه بسیار فکر کنید تا ببینید چگونه با عشق زیاد از این به بعد دیگران را دوست خواهید داشت و دیدِتان نسبت به آنها تغییر خواهد کرد.

 

پیدا کردن دوست

7.از دوستی نترسید
خیلی از افراد از ایجاد رابطه با دیگران می ترسند،این ترس می‌تواند دلیل های بسیار زیادی داشته باشد شاید از دیگران می ترسند و شاید چون اعتماد به نفس ندارند و خود را لایق نمی دانند و ارزشی برای خود قائل نیستند از ایجاد رابطه دوستی با دیگران خودداری کنند.اگر شما حس می کنید که از این موضوع می ترسید باید ترس های خود را شناسایی کنید و ببینید که چه ترسی دارد جلوی شما را می گیرد تا دوستان خوبی داشته باشید.
حالا از کجا باید بفهمیم که آیا شما ترسی در رابطه با پیدا کردن دوستان جدید دارید یا نه؟
وقتی که شما میخواهید رابطه دوستی را ایجاد کنید و یا در ذهن خود تجسم می‌کنید که می‌خواهید دوست جدید پیدا کنید فکرهایی به ذهن شما می‌رسد که این فکرها حاصل گذشته شماست و به این بستگی دارد که شما در گذشته چگونه برنامه ریزی شده اید؛اگر شما را در کودکی بسیار تحقیر کرده باشند شما این را احساس را خواهید داشت که من نمی توانم چون همیشه دیگران به من گفته اند که تو هیچ کاری از دستت بر نمی آید و به درد هیچ کاری نمی خوری.وقتی که این فکر در شما ایجاد شد و به ذهن شما رسید دست و پای شما سرد میشود و بدن شما هورمون های را ترشح می کند که احساس منفی و ترس را در شما ایجاد می کند چون می خواهد این پیام را به شما بدهد که شما در گذشته هم موفق به کاری نشده ای و حالا نیز موفق نخواهی شد و اقدام نکن چون اگر اقدام کنی دوباره شکست خواهی خورد و دوباره تحقیر خواهی شد.
اگر شما گوشه گیر و منزوی هستید،اگر شما تمایلی به ارتباط برقرار کردن با دیگران ندارید،اگر همیشه در جمع ها بسیار ساکت و خجالتی هستید،اگر هنگامی که تنها ترید راحت تر هستید و درجمع احساس سنگینی و احساس بدی را دارید و از رابطه برقرار کردن با افراد جدید فراری هستید،احتمال زیاد ترس‌های ریزی را در ذهن خود دارید ولی اگر چنین هستید اصلا نگران نباشید چون به راحتی می توانید ترس های خود را کنار بگذارید بر آنها غلبه کنید.
 اما حالا شاید این سوال را بپرسید که چطور باید با ترس های خود غلبه کنید؟
وقتی که ترس های خود را شناختید و آنها را در ذهن خود دیدید ابتدا باید نقطه مقابل آن را در ذهنتان تصور کنید یعنی اگر ترس از این داریم که مسخره شویم باید در ذهن خود تصور کنیم که هیچ کس شما را مسخره نخواهد کرد و اگر هم مسخره شدید برایتان هیچ مهم نیست و به کارتان ادامه خواهید داد.دومین کاری که باید انجام دهید این است که سریعاً اقدام کنید و در دل ترس خود بروید و بعد  میبینید که واقعا ترسی بسیار مسخره داشته اید و به خود خواهید خندید که شاید به خاطر همین ترس کوچک مدتها از اینکه رابطه دوستی خود را با کسی ایجاد کنید،فرار می کرده اید و لذتِ داشتنِ دوست را نمی بردیم.
بعضی از قدیمی‌های ما یک اصطلاح رایج را داشته‌اند که - ترس مُرد - و کار خود را بدون معطلی انجام می دادند چرا شما از این ترفند استفاده نمی کنید؟هرگاه دیدید که دارید از موضوعی می‌ترسید این عبارت را به یاد خود آورید که - ترس مُرد - و سریع شروع کنید.

پیدا کردن دوست

8.خودشیفتگی را کنار بگذارید
وای از خودشیفتگی و اگر شما بدانید که خودشیفتگی و خودخواهی چقدر می‌توانند به روابط شما و خصوصاً به پیدا کردن دوستان جدید لطمه بزند در همین لحظه تمامی سعی خود را خواهید کرد تا کاملاً از خودشیفتگی و خودخواهی رها شوید.
ولی به راستی خودخواهی و خودشیفتگی چیست؟
ما از کودکی خود شیفته به بار می آییم و همه چیز را فقط و فقط برای خودمان می خواهیم حتی مادرمان را. او را نیاز داریم چون می‌خواهیم به ما شیر بدهد و از ما نگهداری کند و او را به خاطر خودش هیچگاه دوست نداریم.رفته رفته که بزرگتر میشویم از خودخواهی و خودشیفتگیِ خودمان کمتر می شود ولی بعضی از افراد در همان سطح خودشیفتگی باقی می مانند و تا آخر عمر همه چیز و همه کس را فقط برای خودشان و رسیدن به اهداف و مقاصد خودشان می خواهند. اگر شما خودشیفته باشید،نمی توانید دوست پیدا کنید و اگر هم دوست پیدا کنید رابطه خوبی را با او برقرار نخواهید کرد چون قطعاً او نیز فردی خودشیفته است و به فکر اهداف خودش است و اینطوری دو نفر در کنار هم نمی توانند دوام بیاورند.
برای اینکه بتوانید دوست پیدا کنید باید از خود شیفتگی خود رها شوید و به فکر افراد دیگر بیافتید و سعی کنید کارها و رفتاری انجام دهید که آنها از رفتار شما خوششان بیاید و ترجیح دهند زمان شان را با شما سپری کنند و شما را یک دوستِ خوبِ خود بدانند. اگر بتوانید چنین کاری را بکنید و به فکر افراد باشید و فقط جانبِ خودتان را در نظر نگیرید،افراد زیادی با شما دوست می شوند و شما قادر خواهید بود که دوستان بسیار زیادی پیدا کنید.
یکی از همسایگان ما بسیار در پیدا کردن دوستان جدید و خوب مشکل داشت و همیشه از این موضوع می نالید که چرا نمی توانند دوستان خوبی را پیدا کنند و وقتی موضوع را با هم بررسی کردیم و در این مورد با هم صحبت کردیم،متوجه شدیم که فقط همیشه دوستان و اطرافیانش را به خاطر اهداف خودش می‌خواهد و به دید یک وسیله به آنها نگاه می کنند و افراد که این موضوع را سریعا متوجه می شوند؛او را کنار می‌گذارند و رابطه دوستی خود را با او قطع می کنند.
پس شما دوستان خوبم باید کاری کنید تا از خودخواهی بیش از اندازه و غرور خود رها شوید و در رابطه دوستی و ایجاد رابطه با افراد،بدانید آنها به چه چیزهای علاقه دارد و به چه چیزهایی نیاز دارند و تا می توانید آن چیزها را برای آنها فراهم سازیم.

 


9.بیش از اندازه کمال گرا نباشید
اگر شما بیش از اندازه کمال گرا باشید و معیارهای بسیار سختی برای  انتخاب دوستانِ تان داشته باشید،کمی سخت می توانید دوست پیدا کنید چون هرکس را که می بینید می خواهید از یک فیلتر کلی او را رد کنید.اما خیلی اوقات این فیلتر ها افراد زیادی را نمی توانند از خود رَد کنند و در نتیجه شما تنها خواهید ماند چون از هر کس ایرادی را خواهید گرفت و فکر می کنید که او برای دوستی با شما مناسب نیست.
اگر شما معیارهای بسیار سخت را برای داشتن دوستان خود دارید و یا یک سری فیلترهای را برای آنها تنظیم کرده اید که افرادی که میخواهند وارد دایره ارتباطی شما شوند باید این فیلترها را رد کنند،پیشنهاد می کنم به شما معیارهای تان را تغییر دهید و کمی ساده تر بگیرید،شاید شما در جایگاهی باشید که حس کنید هر فردی برای دوستی با شما مناسب نیست. اما خیلی این موضوع را سخت نگیرید و فقط شروع کنید،اولین رابطه ی دوستی خود را که آغاز کردید متوجه خواهید شد چقدر لذت بخش بود و من این موضوع را اینقدر سخت گرفته بودم و پشت گوش می انداختم.پیدا کردن دوست را خیلی ساده بگیرید و هر جایی را که وارد شدید سعی کنید دوستانی را در آنجا برای خود پیدا کنید،بعد از چند وقت خواهید دید که تعداد دوستان شما بسیار زیاد شده است و شما از این موضوع بسیار لذت خواهید بود.

 

10.کاری کنید تا دیگران روی شما حساب کنند
یکی از بزرگان فامیل ما همیشه به من می‌گفت اگر می خواهی با دیگران ارتباط برقرار کنی وقتی که آنها توی یک دورهمی درخواستی کردند و تو دیدی که می توانید از پس آن درخواست بر بیایی باید سریعاً به آنها بگویی و قدم جلو بگذاری.در واقع باید همیشه کاری کنی تا دیگران بتوانند روی تو حساب کنند و قابل اعتماد و مفید باشی و باید همیشه حاضر باشی تا مسئولیت های را که می خواهند به تو بدهند بپذیری.اگر شما بتوانید در زمینه‌هایی به دیگران کمک کنید و آنها را یاری کنید،مطمئن هستم که می‌توانید دوستان بسیار زیادی را پیدا کنید،اما باید مراقب یک موضوع باشید و آن موضوع این است که تعادل را رعایت کنید اگر تعادل را رعایت کنید بیش از اندازه به خودتان لطمه می خورد و شاید روزی به خودتان بیایید و ببینید که فقط و فقط دارید کمک‌هایی را به دیگران می کنید و زندگی خود را کامل وقف دیگران کرده اید.البته موضوع تعادل مال موقعی است که شما دوستان بسیار زیادی را پیدا کرده اید اما تا قبل از آن همیشه بکوشید تا کاری کنید که دیگران بیشتر بتوانند روی شما حساب کنند و شما را فردِ مورد اعتمادی بدانند.
در این خصوص سعی کنید توانایی های خود را بالا ببرید،هر چقدر توانایی های شما بالاتر باشد افراد بیشتری می توانند روی شما حساب باز کنند و در نتیجه شما دوستان بیشتری را پیدا خواهید کرد.یکی از دوستان من لقب - آچار فرانسه - را به خود اختصاص داده بود و هر کسی هر کاری را که داشت از او می پرسید و افراد بسیار تمایل داشتند تا با او ارتباط برقرار کنند،چون او را فرد مفیدی می دانستند.در نتیجه او دوستان بسیار زیادی را پیدا کرده بود و هیچ وقت دغدغهِ نداشتن دوست و تنها ماندن را نداشت.
شما هم به راحتی می توانید از این موضوع استفاده کنید و توانایی‌های خود را بالا ببرید و سعی کنید آدم مفیدی باشید و هرگاه که دیگران از شما درخواست کردند سریعا به آنها پاسخ مثبت بدهید و  کاری کنید تا دیگران کاملاً بتوانند روی شما حساب باز کنند و مورد اعتماد باشید.

  • فرزاد خلیلیان
  • ۰
  • ۰

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

  • فرزاد خلیلیان
  • ۰
  • ۰

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

  • فرزاد خلیلیان